I Stand for peace, freedom of speech and Human Rights
 

نیروهای نیوزلندی با بامیان خدا حافظی کردند

نیروهای نیوزلندی که در سال 2003 در ترکیب تیم بازسازی ولایتی به بامیان آمده بودند بعد از ده سال امروز (15 حمل) طی یک مراسم رسمی با حضور وزیر دفاع نیوزلند، گورنر جنرال نیوزلند، والی و سایر مقامات محلی ولایت بامیان پرچم هایشان را پائین کشیدند و رسماً با بامیان خدا حافطی کردند.
ادامه نوشته

مهمترین وقایع سال 1391 در ولایت بامیان

 

1- سفر محمد کریم خلیلی معاون دوم ریاست جمهوری افغانستان با جمعی از وزرای کابینه به ولایت بامیان؛ که در این سفر تعمیر جدید دانشگاه بامیان، سرک بامیان یکاولنگ، میدان هوایی بامیان و شهرک مجاهدین در زارین یکاولنگ افتتاح گردید.

2- مسمومیت دانش آموزان دختر: در سال 1391 تعدادی زیادی از دانش آموزان دختر در مرکز ولایت بامیان در داخل مکتب هایشان مسموم گردیده و به شفاخانه مرکز بامیان انتقال گردیدند که علت این مسمومیت ها مشخص نگردید و عده ای آنرا تحرک و عملکرد مخالفین دولت افغانستان برای انصراف دختران از رفتن به مکتب قلمداد نمودند.
ادامه نوشته

نهادهای مدنی بامیان خواستار تعدیل قانون انتخابات شدند

به گزارش خبرگزاری جمهورامروز چهار شنبه 23 حوت شبکه زنان افغان بهمرای شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر افغانستان طی یک کنفرانس خبری مشترک تحت عنوان "سهمگیری و مشارکت سیاسی زنان در پروسه ملی و بین المللی" حمایت شانرا از پیشنهاداتی اعلام نمودند که توسط نهادهای جامعه مدنی افغانستان مبنی بر تعدیل برخی از ماده های قانون انتخابات برای بررسی و تصویب به پارلمان افغانستان فرستاده شده است.
ادامه نوشته

والی بامیان: بامیان از اولین ولایاتی بود که تعمیر ولسوالیها در آن ساخته شد!

به گزارش خبرگزاری جمهور، حبیبه سرابی والی ولایت بامیان امروز در دیدار با اعضای شورای جوانان بامیان در اشاره به روند بازسازی و انکشاف در بامیان گفت که بامیان از اولین ولایاتی بود که تعمیرهای ولسوالیها در آن ساخته شد و به همین سبب چون بیشتر کارها در ولسوالیها متمرکز بود سر من انتقاد می شود که در مرکز بامیان کار صورت نگرفته است.

والی بامیان بیان داشت که در بامیان در بخشهای حکومتداری، آزادی بیان، رشد جامعه مدنی، انکشاف اجتماعی و انکشاف زیربنایی، کارهای خوبی صورت گرفته است.

در این دیدار، جوانان بامیان در کنار برشمردن شاخصه های یک حکومت خوب به برشمردن نقاط ضعف و قوت حکومت محلی بامیان پرداختند.

عزیزالله یکی از جوانان بامیان گفت: ” ما در بامیان شاهد پیشرفت های خوبی بوده ایم اما متاسفانه حکومت محلی بامیان در جذب بودجه به بامیان موفق نبوده و آنطوری که انتظار می رفت در بخشهای زیربنایی و انکشافی در بامیان کار نشده است. همچنین تعدادی از افراد که در ادارات دولتی بعد از سپری نمودن امتحان رقابتی موفق گردیده اند به دلایلی نامعلومی به وظیفه مقرر نشده اند.

احمد بامیانی یکی دیگر از اعضای شورای جوانان با انتقاد از روند استخدام مسئولین ادارات دولتی گفت که متاسفانه استخدام ها در بامیان براساس منطقه و سمت صورت می گیرد.

والی بامیان ضمن پذیرش برخی مشکلات، ابراز امیدواری کرد که به کمک جوانان و مردم بامیان کارهای بیشتری در این ولایت صورت گیرد.

خانم سرابی در پاسخ به یک سئوال در مورد انتخابات بیان داشت که ما کوشش میکنیم تا یک انتخابات آزاد و شفاف را در بامیان برگزار نماییم.



شورای جوانان بامیان متشکل از ۳۰ نفر عضو می باشد که بعد از سپری نمودن امتحان از میان فعالین جامعه مدنی، خبرنگاران، دانشجویان دانشگاه و احزاب سیاسی انتخاب گردیده اند و هدف این شورا تقویت نقش جوانان در روند دموکراتیک و ظرفیت سازی برای مدیریت و رهبری جوانان در جامعه خوانده شده است.

عزیز فرهمند- بامیان

هشتاد زندانی طالبان در افغانستان رها شدند

طالبان میکشند، دولت آزاد میکند...
دولت افغانستان ۸۰ زندانی وابسته به گروه طالبان را از زندان پلچرخی در حومه شرقی کابل آزاد کرده است. مقام‌های دولت می‌گویند ۶۷ تن از آزاد شدگان به اتهام مبارزه مسلحانه با دولت توسط نیروهای آمریکایی بازداشت شده بودند و پیش از این در زندان بگرام نگهداری می‎شدند.
ادامه نوشته

نشانه های جنگ معدن دربامیان

به باور نویسندهء این مقالهء والستریت ژورنال، شماری از باشنده گان کهمرد به خاطر دریافت پول به طالبان پیوسته و امنیت این منطقه را خراب ساخته اند.

ادامه نوشته

امریکا بعد از 2014 درافغانستان می ماند

مذاکرات درزمینۀ پیمان امنیتی درچهارچوب «پیمان استراتیژیک» درکابل ادامه دارد.

به گزارش فارس، سایت تحلیلی «حرکت خلقی ازبکستان» با انتشار مقاله‌ای درباره ادامه حضور نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان پس از سال 2014 نگاشته است: آمریکا قراردادی را مبنی بر ادامه حضور نیروهای نظامی خود پس از سال 2014 در افغانستان با این کشور امضا کرده است.

ادامه نوشته

حکمتیار: برخی کشورها درصدد تجزیه کشور هستند


پایگاه خبری «تاند» افغانستان گزارش داد که گلبدین حکمتیار پیشنهاد داده است که انتخابات ریاست جمهوری، شوراهای ولایتی و پارلمانی افغانستان همزمان در سال 2014 میلادی برگزار شود.
ادامه نوشته

از سکس تا فتوای جهاد، داستان زندگی عمران خان چیست؟

 عمران خان "نیاز" رهبر تحریک انصاف پاکستان سال ها در تیم ملی کرکت این کشور بازی و شهرت جهانی کسب کرد.
او که فرزند انجنیر اکرم الله باشنده لاهور ایالت پنجاب است، رابطه ای خوبی با بزرگان و روحانیون قبیله شیرمن خیل ندارد قبیله ای که عمران خان نیز متعلق به آن است.
علاقه وافر عمران خان به جنس مخالف، شب نشینی های مجلل با دختران نیمه برهنه و بالاخره ازدواج با یک دختر یهودی از عوامل دوری روحانیون پاکستان و بزرگان قبیله شیرمن خیل از رهبر تحریک انصاف شده است.

 

ادامه نوشته

سفر محرمانه دو مقام ارشد امنیتی ایران به افغانستان

دو مقام ارشد امنیتی ایران اخیرا، وارد افغانستان شده و با شماری از رهبران و مسئولان احزاب جهادی دیدار کردند.
فاطمه خضر پور عضو سابق اطلاعات سپاه پاسداران ایران به خبرگزاری بخدی گفت: " سردار حسین موسوی و آقای ابراهیم طاهریان در راستای مذاکره با رهبران مطرح جهادی و احتمالا انجام برخی معاملات در راستای موضع گیری های سیاسی این رهبران صورت گرفته است."
سردار حسین موسوی از مقام های ارشد سپاه پاسداران ایران است، او زمانی فرمانده "قرارگاه چهار انصار" بوده و در زمان رژیم طالبان نیز در کنار احمد شاه مسعود در تخار و پنجشیر حضور داشته است.
ادامه نوشته

حضور مقامات؛ افتخار باميان!

ديروز محترم استاد خليلي با جمعي از وزرا و خدم و حشم دربار كرزي قدم رنجه فرمودند و با تشريف آوري خويش به مغاره ها و ويرانه هاي باميان افتخار بخشيده و خاكهاي سرك خاكي باميان را به هوا بلند نمودند.

ثمره اين سفر، افتتاح سرك باميان - يكاولنگ، افتتاح دانشگاه باميان و ميدان هوايي واقع دشت عيسي خان بود.

براي ديروز بعد از ظهر هم در محفلي در پارك ولايت باميان مقامات محترم با ايراد سخن پرداختند و از بزرگواري خودشان گفتند و از خواري و درماندگي باميان و شهرواندانش!

البته در اين محفل در ابتدا براي (عده خاصي) كارت دعوت فرستاده شده بود و اما در جريان محفل تعدادي كه آمده بودند برنگشتند و از سخنان وزرا و فضلا فيض بردند.

سوال اينجاست كه بعد از ده سال چرا نصف كابينه به باميان آمدند؟ كدام دستآوردهاي بزرگ را بر رخ مردم ميكشند؟ چند بار ميدان هوايي را افتتاح ميكنند؟ هزينه هاي اين سفر چقدر است و چرا اين پول در ساختن يك پروژه هزينه نميشود؟ با توجه به نگرانيهاي بعد از 2014 آيا مقامات محترم در صدد احياي تشكيلات و ... هستند؟ به جز راه بندان و گرد و خاك تحفه اي ديگري هم داشتند؟

به هر صورت قدم شان مبارك باشد و خوش آمدند، اگرچه دير آمدند و با دستهاي تقريبا خالي........

کار ساخت آکادمی نظامی افسران افغانستان آغاز شد

کار ساخت آکادمی ملی افسران ارتش افغانستان، امروز آغاز شد. این آکادمی قرار است در منطقه تفریحی قرغه در غرب شهر کابل ساخته شود. این اکادمی براساس مدل اکادمی ملی سلطنتی 'سندهرست' بریتانیا و به کمک مالی این کشور ساخته خواهد شد.

ادامه نوشته

آیا دولت افغانستان پس از ۲۰۱۴ سقوط خواهد کرد؟

گروه بین المللی بحران در گزارشی که تازه نشر کرده است، در مورد احتمال سقوط دولت افغانستان پس از خروج نیرو های خارجی، هشدار داده است. در این نوشته، امکان به واقعیت پیوستن این احتمال ارزیابی می‌شود. سرنوشت آینده­ دولت افغانستان دست کم به چهار مساله­ پیوند بیشتری خواهد داشت.


ادامه نوشته

یازده سال پس از ۱۱سپتامبر

درست یازده سال پیش در چنین روزی بود که افراد وابسته به گروه القاعده اهدافی را در واشنگتن و نیویورک نشانه گرفتند. چهار هواپیمای ربوده شده توسط این افراد به دو ساختمان مرکز تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان، وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، در واشنگتن برخورد کردند.

این حادثه جان حدود سه هزار آمریکایی را گرفت.
ادامه نوشته

طالبان در یک سال نیم میلیارد دلار درآمد داشته اند

یافته های یک گزارش تازه سازمان ملل متحد نشان می دهد که طالبان درسال گذشته بیش از ۴۰۰ میلیون دلار از راه جمع آوری اعانه، و همچنین اخاذی ازبازرگانان و قاچاقچیان مواد مخدر، درآمد داشته اند.

کارشناسان سازمان ملل متحد این گزارش را برای شورای امنیت این سازمان تهیه کرده اند.


ادامه نوشته

طالبان؛ پنهان پشت تصاویر زیبای دختران

یک بررسی وزارت دفاع استرالیا نشان می دهد که طالبان با استفاده از نام و تصاویر زنان در شبکه های اجتماعی، از سربازان خارجی مستقر در افغانستان اطلاعات می گیرند.
ایجاد روابط دوستی با سربازان، خانواده ها و دوستان‌شان جزء شگرد های تازه جنگجویان طالبان برای شناسایی موقعیت و طرح های عملیاتی نیروهای خارجی در افغانستان است.
طالبان که در زمان حاکمیت شان مخالف سرسخت تصویر بودند، اینک گفته می شود که آنها به هدف دستیابی به اطلاعات در مورد موقعیت و طرح های عملیاتی نیروهای خارجی مستقر در افغانستان، خود را در پشت تصاویر زنان زیبا و جذاب پنهان می کنند.

نگران نیستیم

گونتر کتز، سخنگوی نیروهای بین المللی در افغانستان استفاده از تصاویر دختران توسط طالبان را تائید می کند اما می گوید او نگران نیست و تمامی نیروهای که به افغانستان اعزام می شوند قبلا در باره این مسایل آموزش دیده اند: "این موضوع مهمی برای ما نیست. بلکه تلاشی ناکام از سوی طالبان است و همه می دانند که این فقط تبلیغات است."
طالبان بر خلاف عقاید گذشته شان در سالهای اخیر به استفاده گسترده از اینترنت و شبکه های اجتماعی روی آورده اند. جنگجویانی که تصور می شود فقط با کاربرد اسلحه آشنایی داشته باشند، اینک رقیبان‌شان را در میدان جنگ به شیوه های تازه غافلگیر می کنند.
جاوید کوهستانی از کارشناسان امور امنیتی معتقد است که در این عرصه طالبان تنها نیست و سازمان القاعده و سازمان استخبارات ارتش پاکستان نیز طالبان را در این راه یاری می کنند: "طالبان و سازمان القاعده بخشی از طلاب جوانی را که در مدارس دینی پاکستان درس می خوانند و دارای استعداد و توانایی هستند، آنها را علاوه بر آموزش های دینی به زبانهای مختلف، به خصوص در بخش آی تی و کامپیوتر آموزش می دهند. بخش آی تی سازمان آی اس آی پاکستان بسیار فعال است یک دانشگاه بزرگ آی تی در پاکستان وجود دارد که از کشورهای مختلف اساتید در آنجا تدریس می کنند."

طالبان در جنگ اطلاعاتی جلو تر اند؟

در حالی که نیروهای ناتو و افغان تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته اطلاعاتی را در اختیار دارند، اما فرماندهان آنها اذعان می کنند که در جنگ اطلاعاتی، طالبان از آنها یک گام جلوتر اند.
آنها بصورت گسترده در اینترنت تبلیغات می کنند و در شبکه های اجتماعی نیز بصورت گسترده ای فعال اند. مجیب خلوتگر، از مسئولان "دیده‌بان رسانه ها در افغانستان می گوید فعالیت طالبان در شبکه های اجتماعی در دو سال گذشته بصورت قابل ملاحظه ای افزایش یافته است: "حد اقل از دو سال به این طرف و به صورت گسترده طالبان از رسانه های اجتماعی به خصوص از فیسبوک و توئیتر هم استفاده می کنند، بعضی موقع آنها استفاده مستقیم دارند، یعنی خودشان را معرفی می کنند اما در بسیاری موارد آنها تحت عناوین مختلف پشت چهره های مختلف پنهان می شوند. به باور من، طالبان به اهمیت رسانه ها به خصوص رسانه های اجتماعی پی برده و آن را جدی گرفته اند."

کشتار تازه از سوی طالبان

 مقام های محلی در ولایت میدان وردک در مرکز کشور می گویند که طالبان، 5 مسافر را کشتند.

شاهد الله شاهد سخنگوی والی میدان وردک به خبرگزاری بخدی گفت که این 
رویداد، پس از چاشت امروز در منطقه موسوم به کوته اشرو از مربوطات مرکز این ولایت رخ داده است.
آقای شاهد می گوید که قربانیان غیر نظامیان هستند که قصد سفر به ولسوالی بهسود را داشتند.
در این اواخیر، ناآرامی ها در میدان وردک افزایش یافته است.
در چند ماه گذشته ده ها تن از مسافران در میدان وردک نخست اختطاف و سپس به طور "وحشتناک" کشته شدند.
ولسوالی جلریز در میدان وردک از خطرناکترین ولسوالی های میدان وردک خوانده شده است.
با این حال، سخنگوی والی میدان وردک به می گوید که طالبان با کشتار غیر نظامیان تلاش می کنند تا تعصبات و اختلاف قومی را در منطقه دامن بزنند.
پیشتر، یک منبع در اداره امنیت ملی در میدان وردک به خبرگزاری بخدی گفت که طالبان شش تن را در منطقه کوته اشرو کشته اند.
منبع می گوید که این شش تن حوالی ساعت 10 صبح امروز در منطقه ملا خیل از مربوطات مرکز ولایت میدان وردک، از سوی طالبان در محل نامعلومی برده شدند و اجساد آنان بعدا در جاده عمومی کوته اشرو پیدا شده است."
شاهد الله شاهد سخنگوی والی میدان وردک می گوید که در ارتباط با این کشتار کسی بازداشت نشده است اما او تایید کرد که افراد وفادار به قاری نعمت الله از قوماندانان طالبان مهتم اصلی این کشتار هستند.
خبرگزاری بخدی

قطع نامه تظاهرات مردمی ولایت بامیان در اعتراض به ناامنی راههای مواصلات منتهی به بامیان

آنگونه که همگان برآن واقفند، پس از گذشت دوره سیاه و حاکمیت جهل و تحجر طالبان و حضور پایگاههای القاعده و تروریزم بین المللی در افغانستان و تعمیل اداره استبدادی بیگانگان، با نجات مردم افغانستان به همکاری جامعه جهانی، فصل جدید سیاسی گشوده شد و فرصت های نوین برای مردم افغانستان با قرار گرفتن کشور در محراق توجه جهان، بدست آمد و با حمایت های جامعه بین المللی در عرصه های مختلف در افغانستان، دست آورده های مهمی چون تشکیل دولت، تدوین قانون اساسی، تدویر انتخابات ریاست جمهوری ، پارلمانی و شوراهای ولایتی، تشکیل نهادهای مختلف و الحاق افغانستان به کنوانسیون های متعدد بین المللی را بدنبال داشت.
اما با تاسف، علی الرغم کمک های جهان به افغانستان، آنطوریکه مردم انتظار داشتند، نظام پاسخگو، شایسته سالار، با رعایت عدالت اجتماعی، انکشاف و بازسازی متوازن و عاری از فساد اداری، شکل نگرفت و برخلاف آن با رشد عواملی همچون فقر، گرسنگی، عدم امنیت، معضل بیکاری و .... زمینه را برای گسترش فعالیت های تروریستی دشمن در کشور مساعد و روز بروز نفوذ و صفوف آنان را تقویت بخشید.
مردم مناطق مرکزی کشور و بخصوص ولایت بامیان، از ابتدای تشکیل حاکمیت قانونی در افغانستان، با کمال جدیت و صداقتمندی، به استقبال آن رفته و در راستای تامین امنیت، بازسازی، تفاهم، وحدت ملی و ایجاد روحیه همپذیری با تمام توان خویش تلاش و همکاری نموده و نیروهای نظامی آن زمان و مردم طی دو مرحله در برنامه های DDR و DIAG تمام اسلحه های دست داشته شان را به این پروسه تسلیم دادند تا امنیت واقعی و سرتاسری در کشور تامین گرددو مردم با خاطر آسوده و با رفاه زندگی نمایند.
اما آنگونه که دیده میشود با وجود اینکه امنیت خوبی در مناطق مرکزی و ولایت بامیان حاکم است، اما تلاش هایی برای نا امن سازی مسیرهای مواصلاتی منتهی به بامیان در جریان است و در سالیان اخیر گراف ناامنی ها در ولایت های میدان وردک و پروان که شاهراههای اصلی عبور مردم بامیان به سوی کابل و برعکس آن میباشد، سیر صعودی داشته و حتی تلفات جانی و خسارات مالی را برای این مردم ببار آورده است.
در کنار آن مناطق شمالی و شمال شرقی ولایت بامیان نیز درین اواخر شاهد بروز ناامنی ها و تلفاتی بوده است که میتواند نگرانی های جدی را در مورد آینده وضعیت امنیتی این مناطق ایجاد نماید.
بناءً مردم بامیان ضمن اعتراض شدید نسبت به این مسئله، خواسته ها و توقعات جدی خویش از حکومت، نهاد های مربوط و جامعه جهانی را بیان میداریم که:
1- امنیت راههای مواصلاتی بامیان از مسیر ولایت های پروان، میدان و بغلان که شاهرگ های اصلی اقتصادی این مردم را تشکیل میدهد، بزودی تامین گردد.
2- در جهت حفظ امنیت در مرکز بامیان و بهبود وضعیت امنیتی در ولسوالی های سیغان، کهمرد، شیبر و حتی یکاولنگ، اقدامات موثر و کارا، انجام گیرد.
3- در صورتیکه دولت و حکومت قادر به تامین امنیت شاهراههای مواصلاتی و مناطق یاد شده نیست، تجهیز و تسلیح مردم بایمان را در دستور کار خویش قرار دهد تا مردم خود این کار را انجام دهند.
4- اگر مراجع ذیربط به تظاهرات مدنی ما، پاسخ مثبت نگوید و اقدامات عملی را درین راستا انجام ندهند، تظاهرات و اعتراضات ما همچنان تداوم خواهد یافت.
بااحترام
مردم بامیان
22/5/1391

رونوشت ها به:
دفتر محترم نمایندگی سیاسی سازمان ملل متحد در بامیان (یوناما)
دفتر محترم ساحوی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در بامیان.

تخریب خانه های مردم در جگره خیل  توسط شاروالی بامیان

دیروز شنبه شاروالی بامیان با همآهنگی ریاست اطلاعات و فرهنگ؛ محیط زیست و ... با بیلدوزر به تخریب خانه های مردم  در جر جگره خیل پرداختند.

خانه های تخریب شده از کسانی میباشد که یا جای آن را از مردم محل خریداری نموده اند و یا از خود شاروالی بامیان سند آن را بدست آورده اند. شاروالی بامیان دلیل تخریب خانه های مردم را جلوگیری از ساخته شدن خانه های خود سر و تطبیق پلان فرهنگی میگوید و میافزاید که خانه های ساخته شده در ساحه میراث های فرهنگی یونسکو ساخته شده است.

ریس اطلاعات و فرهنگ بامیان هم گفته است که ما خانه های مردم را از سر دلسوزی خراب نموده ایم؟! جناب ریس اطلاعات و فرهنگ بامیان همیشه از اعمار خانه های به گفته ایشان "خودسر" در مناطق و ساحات باستانی شاکی بوده اند.

در اینجا چند سوال مطرح میشود:

1- چرا خانه های مردم بامیان بدون اطلاع قبلی و در نظر گرفتن جای جدید از طرف شاروالی تخریب گردید؟

2- ما مردم بامیان که همیشه از تعصب و تبغیض و ظلم حکومت کرزی نسبت به بامیان شاکی هستیم ؛باشد به جایش؛ چرا شاروالی بامیان و والی بامیان خانه های بامیانی ها را تخریب میکنند؟

3- آیا به جز زمینهای والی صاحب که شهر جدید را بالای آن بنا نموده است در جای دیگر مردم حق خانه سازی ندارند؟ حتی بالای زمین پدری شان؟

4- نصف مرکز بامیان ساحه سبز است و نصف دیگرش هم ساحه ماستر پلان فرهنگی یونسکو و کسی حق ساخت و ساز در این مناطق را ندارند پس مردم بامیان باید به کجا بروند؟

5- سوال اساسی اینست که بودای بامیان؛ ساحه باستانی یونسکو و... چه منفعتی برای مردم بیچاره بامیان دارد؟ اگر عوایدی هم داشته باشد به جیب حکومت محلی و یا دولت مرکزی میرود که در هر دو صورت به مردم نفعی ندارد؟

5- اگر خانه های مردم غریب و بیچاره تخریب میگردد پس هوتلهایی را که حاجی نبی؛ سیما ثمر و بقیه زورمندان در بهترین نقاط بامیان ساخته اند را چرا تخریب نمیکنند؟

6- ریاست اطلاعات و فرهنگ که مدافع ساحات باستانی در بامیان میباشد کدام کارهای فرهنگی را برای بامیان انجام داده است؟

6- در پشت تمام این تخریبات و توطیه ها بر ضد مردم بامیان کیها قرار دارند؟

در نوشته هایی بعدی به جواب این سوالها میپردازیم و کوشش میگردد که عاملین خیانت به مردم بامیان شناسانده شده و مردم بامیان بدانند که آنها از طرف چه کسانی متضرر میگردند. هرکسی که در این ولایت به نان و نوایی رسید فردا نمکدان میشکند و با استفاده از زور چند روزه خود حکومت استبدادی تشکیل میدهد. اینها باید بدانند که ظلم بالای این مردم دیگر بس است و نشود که روزی کاسه صبر مردم لبریز گردد!




پیمان "استراپیژیک" و تحلیل های جالب!

دوستان در این وقتها زیاد مصروف بودم و نتوانستم تا در اینجا بنویسم و شما را با نوشته هایم سر گنگسک کنم تا هم شما نفامین که مه چه نوشته کردم و هم خودم منظورم را با سیاه کردن این صفحه سفید ندانم.

قصه از این قرار است که همسایه ها میگند  یک شب جناب باراک حسین اوباما ده طیاره سوار میشه و مستقیم میایه کابل و با کرزی ما یک سند را امضا میکند که مه نمیفامم چه بوده اما کاکا رجب دهقان همسایه ما میگه که پیمان "استراپیژیک" است . گذشته از اینکه این پیمان خواب از کله احمدی نژاد و گیلانی و ... پراند؛ عکس العمل سیاست فام های افغانستانی را نیز در پی داشت. هر دفعه که میرفتم ده یک سایت و یا فیسبوک میدیدم که از بزرگ تا کوچک یک تحلیل را ده باره این پیمان نوشته کردند. راستی که ماما قربان گفته بود که انسان موجود سیاسی است گپش کاملا درست بوده همگی ده کشور ما سیاست مدار هستند. یک تعداد نوشته کده که ما با تمام خویش و قوم خود  از امضای این پیمان حمایت میکنیم و تعدادی هم گفته والله اگر تمام گوسفندان خوده از دست بتیم و یک جو هم ده خانه خود نداشته باشیم والله اگر با این پیمان موافقت کنیم! اگر چه نمیفامیم که ده این سند چه نوشته شده اما همی که با امریکا امضا شده ما خو خوش نیستیم!

ده این میان یک تحلیلگر محلی ما که خواست هویتش ده تاقچه محفوظ باشه ده باره پیمان استراتیژیک میگه: " با امضای این پیمان قیمت زمین و گله دختر بالا رفت، چرا که حالا همه مطمین شدند که تا سال 2024 اگر ده انفجار کدام واسکت برابر نشدند زنده میمانند و میتانند خانه داری و زن داری کنند پیش از این خو مردم میگفت اگر خانه بخریم و زن بگیرم اگه جنگ شود کجا شویم؟ خانه به یغما میره و زن را کی به خود به مهاجرت برده و نان داده میتانه اما فعلا تا حدی دل مردم جمع شده!"

اینجانیب گزارشگر وبلاگ، محل امضای پیمان (البته چند روز بعد) زیر زمینی ارگ ریاست جمهوری.

بازار گرم فروش سنگ وخشت خانه بن لادن

زمين خانه تخريب شده بن لادن به ميدان بازي كريكت تبديل شد!


اشاره: من خود شاهد بودم که پاره سنگ های بت های منهدم شدۀ بامیان پس ازتخریب، برلاری ها بارشده وبه پشاور رسیده بود. هرکسی از تندروان ومردم اوهام زده، قطعات سنگ ها را پارچه پارچه می خریدند. حالا همین رسم به شکل دیگری پس ازتخریب خانه بن لادن احیا شده و خرده پاره های سنگ وخشت خانه با مقدس نمایی ازسوی مفتی های تاجر، به فروش می رسد.

این هم گزارش درین باره:

شکیل احمد یوسفزای کسی که منزل اسامه بن لادن رهبر سابق گروه القاعده در شهر ابيت آباد پاکستان را با خاک یکسان کرد از جانب گروه طالبان به مرگ تهدید شد. به گزارش خبرگزاری فرانسه شکیل احمد به منظور دستیابی به مصالح ساختمانی ناشی از خرابی این منزل، 400 هزار روپیه معادل 4500 دلار به دولت پاکستان پرداخت کرده است. منزل سه طبقه بن لادن در ابيت آباد پاکستان در ماه فبروری گذشته توسط این مرد پاکستانی با خاک یکسان شد، اما وی علاوه بر دست یابی به مقدار زیادی آهن ، تکه های آجر این منزل را به هواداران و علاقه مندانی که از جاهای مختلف پاکستان آمده بودند، به فروش رساند.  یوسفزای (47 ساله) گفته است که گروه طالبان با ارسال پیام هایی وی را تهدید به قتل کرده است. اما او می گوید به این کار افتخار می کند چرا که توانسته است یکی از آثار شرم آوری که به کشورش منتسب است را از بین ببرد. او افزود :" من ترسی ندارم اما گاهی فکر می کنم که با این کار خانواده ام را در معرض خطر قرار داده ام." یوسفزای که یک دختر هفت ساله دارد می گوید :" همسرم احساس ترس می کند و هر وقت دیر به منزل بروم گمان می کند که کشته یا ربوده شده ام." مرد پاکستانی همچنین گفت :" با خراب کردن منزل بن لادن این پیام را به جهانیان فرستادم که مردم پاکستان بر ضد تروریسم هستند." اما وی در عین حال امیدوار است که با فروش مصالح ساختمانی و نیز تکه های آجر به هوادارن و علاقه مندان به سود خوبی دست یابد.  گفتنی است که هم اکنون زمین منزل رهبر سابق القاعده به میدانی برای بازی کریکت که پاکستانی ها شیفته آن هستند تبدیل شده است.

منبع: رزاق مامون - اتاق خبر و تحليل

من در یک منطقه "افغان ممنوع" بزرگ شدم!

روایتی از زندگی مهاجران افغانستانی در ایران

ستار سعیدی - بی بی سی

خبرهایی که این روزها از اوضاع و احوال مهاجران افغان در ایران می رسد، واژه آپارتاید را در ذهن خیلی ها تداعی می کند.

برای من، شنیدن عبارت‌هایی مانند منطقه افغان ممنوع (مازندران)، یا خبرهایی مثل ممانعت از ورود مهاجران افغان به یک پارک تفریحی در اصفهان، اکنون که چند سالی است در خارج از ایران زندگی می کنم، حیرت آور و آزاردهنده شده است.

شاید به این دلیل که حالا دیگر می دانم افغان بودن ننگ و عار نیست و دریافته ام که می توان در یک کشور دیگر زندگی کرد و همانند شهروندان آن، از حقوق مساوی برخوردار بود، درس خواند، کار کرد، سفر کرد و دلمشغولی هایی فراتر از زنده ماندن و گرسنه نماندن داشت.

اگر هنوز در ایران بودم، بی تردید به این تقدیر تن می دادم و همانند صدها هزار مهاجرِ ناگزیر دیگر، فکر می کردم که ما محکوم به چنین سرنوشتی هستیم و میزبان حق دارد برایمان تعیین تکلیف کند.

محلات 'افغان ممنوع'

در مشهد، شهری که من نزدیک به دو دهه، از همان سال‌های کودکی در آن زندگی کردم، محلات مشخصی بود که افغان ها حق نداشتند در آنها زندگی کنند... نه، بهتر است بگویم محلاتی بود که افغان ها حق داشتند در آنها زندگی کنند؛ از آن جمله، محله فقیرنشینی بود در شرق شهر، به نام طُلاب، که جمعیت زیادی از افغان های مهاجر را درخود جای داده بود.

افغان ها در این محله کارگاه های (عمدتاً مخفیانه‌) خیاطی و گلدوزی و کفشدوزی داشتند و دفاتر احزاب افغانی و مدرسه های خودگردان افغان‌ها هم بیشتر در همین محله بود.

نام چند محله دیگر هم یادم هست، از جمله گُلشهر، محله ای در جنوب شرق شهر که به خاطر کثرت حضور افغان های هزاره، به کابلستان معروف شده بود و همینطور محله های مهرآباد و قلعه ساختمان و خواجه ربیع و طبرسی و چند محله‌ حاشیه ای دیگر.

در دنیای کودکی من، محلاتی که افغان ها می توانستند در آنها اقامت داشته باشند، بسیار گسترده و وسیع به نظر می رسید، اما حالا که به نقشه مشهد نگاه می کنم، می بینم تمام وسعتِ مجاز برای هموطنانم در این شهر بزرگ مهاجرپذیر، به سختی یک پنجم شهر را دربر می گرفت.

وقتی منطقه ای، افغان ممنوع می شد، مدرسه ها دانش آموزان افغانی را نمی پذیرفتند و بنگاه های معاملات حق نداشتند در آن مناطق به مهاجران افغان خانه اجاره بدهند.

هیچ قانون مشخصی در این مورد وجود نداشت که بر چه اساس، یک محله، افغان ممنوع می شد. افغان‌ها که اساسا حق نداشتند یا به خود حق و جرات نمی دادند از مسئولان بپرسند چرا باید در محلات مشخص و محدود، آن هم فقیرنشین و عقب‌مانده زندگی کنند و کسی هم به آنها توضیح نمی داد.

اما حدس و گمان خود مهاجرین عموما این بود که دولت می خواهد آنها را در محلات مشخصی جمع کند تا دسترسی به آنها و در صورت لزوم، اخراج دسته جمعی شان، آسان تر باشد.

در محلات اعیان نشین شهر - یا اصطلاحا بالاشهر - هم البته می شد ردپای افغان ها را دید، نه فقط کسانی که برای کارگری به بالاشهر می آمدند، بلکه تاجران و سرمایه دارانی که حداقل از دید دولت و برخی مردم، جنسشان با بقیه افغان ها فرق داشت، دستشان به دهانشان می رسید، خانه های گرانقیمت اجاره می کردند، ماشین های مدل بالا سوار می شدند و فرزندانشان را به مدرسه های غیرانتفاعی (پولی) می فرستادند.

کسانی هم که به نوعی اقامت شان سیاسی بود، حق داشتند در محله های اعیان نشین شهر زندگی کنند. نیمی از حدود دو دهه زندگی من در مشهد هم، به دلایلی، در همین محلات افغان ممنوع گذشت.

محل دفن پدر: یک شهر افغان ممنوع

پدرم پیش از جنگ در هرات زمین داشت و کشاورزانی که ما به آنها بزگر (برزگر) می گفتیم بر روی این زمین ها کار می کردند. حکومت کمونیستی که روی کار آمد، اصلاحات ارضی شد و زمین های پدرم را که از دید آنها یک فئودال نابکار بود گرفتند و بین همان کشاورزان تقسیم کردند.

ما از بد حادثه به ایران مهاجر شدیم. حدود ده سال بعد، زمانی که دکتر نجیب الله، واپسین رئیس جمهور رژیم چپگرای افغانستان، سیاست های کمونیستی خود را تعدیل کرد، زمین های ما را هم پس دادند.

حالا ما در ایران بودیم و زمین هایمان در افغانستان. پدرم چندباری به افغانستان بازگشت تا به زمین ها سرکشی کند و پول محصول زمین ها را جمع کند.

رفت و آمد میان ایران و افغانستان تا آن زمان هنوز ضابطه مند نشده بود و بیشتر به صورت قاچاقی انجام می شد.

در ایران هم به تازگی جنگ پایان یافته بود و دولت سازندگی به ریاست هاشمی رفسنجانی، کم کم سامان دهی به امور مرزها را آغاز کرده بود و یکی از این تدابیر، افزایش گشت های مرزی بود.

پدرم در راه بازگشت از یکی از سفرهایش به افغانستان، طعمه یکی از این گشت ها شد. خودرو پلیس، وانت حامل پدرم و غله هایی که با خود از زمین های آزاد شده مان آورده بود را تعقیب کرد و وانت واژگون شد. پدرم در دم کشته شد، در منطقه ای بین سنگان و خواف در شرق خراسان. جنازه قابل انتقال به مشهد نبود، برای همین در قبرستانی در بخشداری خواف دفنش کردند.

ما مهاجران، حتی اگر اقامت قانونی داشتیم، برای سفر بین شهری (در مسیرهای مشخص و مدت زمان معین)، باید از وزارت کشور برگه تردد می گرفتیم. گرفتن چنین برگه هایی، هم‌ زمان بر بود، هم پول زیادی نیاز داشت، برای همین، شمار اندکی از اعضای خانواده، از جمله مادر و برادر کوچکم توانستند خود را به خواف برسانند.

کوتاه زمانی پس از حادثه کشته شدن پدرم در تعقیب و گریز پلیس، خواف تبدیل به شهرستان شد و به دلایلی که هیچ وقت ندانستم، این شهر هم افغان ممنوع شد.

من که به دلیل نداشتن برگه تردد، نتوانسته بودم در مراسم کفن و دفن پدرم حضور یابم، دیگر هرگز نتوانستم به آن شهر بروم و قبرش را ببینم... از همان سال تا هنوز.

نامه فعالین مدنی بامیان به اوباما

هریکین" بامیانیها طی یک گرهمآیی مسالمت آمیز در کابل با حضور تعدادی از نمایندگان مردم و فعالین مدنی به اوباما ریس جمهور امریکا تقدیم شد. این حرکت اعتراضی است به سیاستهای غلطی که امریکا در افغانستان عملی میکند و یا از عملی شدن آن از سوی حکومت افغانستان حمایت میکنند.

فعالین مدنی بامیان از تقسیم نا عادلانه قدرت، بی توجهی در عرصه های انکشافی بامیان، مذاکره با گروه طالبان و... شاکی بوده و از اوباما طی یک نامه سر گشاده خواسته اند تا سیاستهای غلطش را در افغانستان باز نگری نماید.

  به نظر من کشانیده شدن فعالیت های مدنی از بامیان به کابل میتواند موثریت و کارآیی خاصی داشته باشد، زیرا هم حضور رسانه ها برای بازتاب خبر آن گسترده است و هم افراد و نهادهای زیادی هستند که این حرکتها برایشان مهم است. برای فعالین مدنی بامیان توفیق بیشتر در راه خدمت به بامیان آرزو میکنم. نامه سرگشاده فعالین مدنی بامیان به ریس جمهور امریکا را در ذیل بخوانید. روی ادامه مطلب کلیک کنید.
ادامه نوشته

قتل عام مردم یکاولنگ در 19 جدی 1379

امروز نزدهم جدی مصادف است با ۱۹ جدی سال ۱۳۷۹ روزیکه در حدود ۳۸۰ تن از مردم بیگناه یکاولنگ بیرحمانه توسط برادران کرزی قتل عام شدند و عزیزان شان به سوگ این شهیدان بیگناه نشست.

در قتل عام ۱۳۷۹ یکاولنگ متاسفانه ناپختگی نظامی و یا هم تسامح در حفظ جان غیر نظامیان ویا هم... مسایل دیگر از طرف نیروهای خودی در این رویداد نقش داشت.

عکس از خبرگزاری جمهور

در قتل عام یکاولنگ گروهک وحشی طالبان تمام معیارهای بین المللی و حتی انسانی را نادیده گرفتند و وحشیانه بر روی مردم بیگناه آتش گشودند که این قضیه واکنش های جهانی را در پی داشت.

برادران ناراضی کرزی قاتلین مردم یکاولنگ

جالب است که امروز بازماندگان شهدای یکاولنگ در حالت رقت باری زندگی میکنند و از لحاظ اقتصادی در وضعیت ناگواری قرار دارند و کسانیکه بواسطه خون همین شهدا به چوکی و مقام رسیده اند و پایشان به ارگ باز شده است کوچکترین توجه به خوانواده های شهدا ندارند. و از طرف دیگر امروز مردم بامیان، بازمانده گان شهدا و تمام دنيا شاهد هستند كه كرزي با خون شهدا معامله ميكند و به قاتلين مردم يكاولنگ و هزاران شهيد ديگر اين ملت باج ميدهد و آنان را برادر ميخواند! در كشوري كه چيزي بنام عدالت و وجدان وجود ندارد و هميشه حق با زور و تعصب كور جاهلانه است. در چنين كشوري هيچ شهروندي نميتواند به اصول دموكراسي و حقوق بشر و عدالت اجتماعي باور داشته باشد در حاليكه هميشه حق مظلومان پايمال گرديده و مدعيان دموكراسي با جانيان و ناقضان حقوق بشر دست شان در يك كاسه میباشد.

امروز به هيچ صورت، ديگر آن شهيدان يكاولنگ كه روح شان شاد باد؛ بر نميگردند اما تنها چيزي كه ميتواند از درد بازماندگان شهدا بكاهد همانا محاكمه عاملان اين رويداد و رسيدگي به زندگي خوانواده هاي شهدا است.

مطالب و گزارشهاي بيشتر را در اين زمينه در خبر گزاري جمهور بخوانید.

خط مشی صلح

دیشب شامگاه دوشنبه ساعت ۸ شب بیانیه حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان در مورد خط مشی صلح از تلویزون ملی پخش شد و همزمان چند تلویزون خصوصی دیگر نیز این بیانیه را نشر میکردند.

من فکر میکردم که بعد از کشته شدن آقای ربانی ریس شورای عالی صلح آقای کرزی موقف جدی خواهد گرفت و از یک موضع جدی تر در مورد صلح و طالبان و پاکستان صحبت خواهد کرد. اما بر خلاف انتظار او مانند گذشته لیست شهدا را قرائت نمود و علاوه کرد که باید جامعه جهانی به لانه های تروریزم بپردازند و ما همیشه آماده مصالحه هستیم .

اقای کرزی افزود: من در گذشته ها هم گفته بودم که تروریزم دامن پاکستان را نیز خواهد گرفت و اکنون چنین شده است و این حرف به حقیقت پیوسته است.

آقای کرزی چند روز قبل گفته بود که بعد از این باید طرف صلح حکومت افغانستان دولت پاکستان باشد( به سبب اینکه تروریستان تحت امر و مورد حمایت پاکستان اند.)

ریس جمهور در اخیر این بیانیه گفت که او در مورد آینده صلح باز هم از یک جرگه مشوره خواهد خواست .

اما به نظر میرسد که این جرگه نیز از همان جرگه ها خواهد بود که قبلا داشتیم و نتایجش را دیدیم!

لنگی برادر کرزی روز صلح را به ماتم تبدیل کرد!

آقای کرزی بعد از اینکه به قدرت رسید بزرگترین دغدغه اش این بود که تعدای از برادرانش  که از حکوکت او ناراضی بوده و با بسیاری از مسایل و قوانین و دوست های خارجی اش هم مخالف بودند و او میبایست به عنوان برادر دلسوز برای پشتونها از هر راهی ولو با مصارفات پولی بسیار گزاف و یا با کشته شدن ریس شورای عالی صلح استاد ربانی برادرانش را به دور خود جمع میکرد اما مثل اینکه دعوای برادران کرزی ارث و میراث زمین و کوکنار نیستٰ بلکه آنها چیزهایی بزرگتری مثل حکومت بر این ماتمکده را میخواهند و برای بدست آمدن این هدف از گرفتن جان انسانها نیز دریغ نمیکنند.

اما در این شرایط و بعد از انفجار لنگی برادر ناراضی کرزی در وزیر اکبرخان محل سکونت برهان الدین ربانی که منجر به شهادت  ایشان گردید.اقوام دیگر که قربانی مصالحه کرزی و برادرانش میگردند به نظر میرسد که بعد از این بخاطر صلح به طالبان عذر نخواهند کرد و در طی ده سال گذشته دیده شد که مصارفات هنگفت و قربانی های متعدد برای صلح نتیجه ای مثبتی نداشت و اینک باید از راه دیگری وارد شد اگر چه آن راه به ضرر کرزی و برادرانش نیز باشد.

دیده شود که بعد از این آینده صلح و امنیت و برداران ناراضی به کجا خواهد رسید و سیاستمداران افغانستان چه تدبیری برای آینده این کشور خواهند اندیشید؟

دعای عظیم هنرمند در جشنواره راه ابریشم

سومین جشنواره راه ابریشم در بامیان برگزار گردید که از تاریخ ۲۴ سنبله شروع شده و تا ۲۶ سنبله ادامه یافت. در این جشنواره که از دو سال به اینطرف در بامیان برگزار میگردد صنایع دستی بامیان در بخشهای گوناگون به نمایش گذاشته شده و به فروش میرسد.

پیش از این ، جشنواره با مدیریت اکوتوریزم برگزار میگردید اما امسال مدیریت جشنواره راه ابریشم به عهده اتاق تجارت بامیان است که به همکاری وزارت اطلاعات و فرهنگ و بخش توریزم شبکه انکشافی آغا خان دایر شده است.

در این جشنواره موسیقی، بازیهای محلی، نمایشات و ... اجرا گردید.

دیشب در شامگاه جمعه در حالیکه محمد عظیم هنرمند خوش صدای مناطق مرکزی با کاسیو اش برای علاقمندان اش میخواند ناگهان برقها رفت و همه جا تاریک شد و این عمل چند بار تکرار شد تا اینکه آهنگ به پایان رسیده و عظیم هنرمند در حضور صدها بامیانی از پشت ستیژ چنین دعا نمود:" اگر همین والی ما در بامیان برق آورد خدا خانه اش را آباد کند و اگر والی برق را نیاورد خدا خانه اش را خراب کند."

مشکلات در نمایندگی کابلبانک در بامیان

کابلبانک یکی از بانکهای خصوصی در افغانستان است که چند ماه قبل به نسبت ورشکستگی مالی اعتبار خویش را تا حدی زیادی در بین مشتریانش از دست داد و این بانک از طرف مسولین دولتی تحت نظر د افغانستان بانک یا بانک دولتی افغانستان قرار گرفت و جنجالهای زیادی در مورد حیف و میل شدن پولهای این بانک از طرف برادر رئیس جمهور، برادر مارشال فهیم و تعدادی از اراکین بلند پایه دولتی در رسانه ها صورت داده شد.

و حالا در بامیان بعد از عید سعید فطر تا اکنون این بانک پول نداشته و مردم را با مشکلات جدی روبرو ساخته است.

نمایندگی کابلبانک در بامیان در این روزها بعد از ساعات محدود فعالیت به نسبت نداشتن پول بسته میشود و مشتریان دست خالی از بانک خارج میشوند که این امر سبب نگرانی جدی مشتریان این بانک شده و آنها در مورد آینده پولهای شان نگران ساخته است.

یکی از کارمندان کابلبانک میگوید:" مشکلات بی پولی مقطعی بوده و حل خواهد شد او علاوه میکند که کابلبانک در حدود ۴۰ چهیل میلیون افغانی معاشات منسوبین اردوی ملی و برخی ارگانهای دولتی  را از خرانه خودش پرداخته است و دولت تا هنوز پول بانک را نپرداخته است و این موضوع سبب مشکلات در نمایندگی بامیان این بانک شده است".

محمد حسین یکی از مشتریان کابلبانک میگوید که یک هفته میشود وی منتظر پول است اما هر بار به وی در حدود ۵ تا ۱۰ هزار افغانی پرداخته میشود که این پول اندک مشکلات وی را رفع نمیکند و کار و بار و تجارت وی را  به مشکل مواجه ساخته است.

به هر صورت آنچه مهم است انتظار و مشکلات متداوم مردم برای دریافت پول است که باید مسولین ذیربط در این زمینه توجه جدی نمایند.

آیا آب در هاون کوبیدن ما "آب در هاون کوبیدن نیست"؟

با تشکر از تمام دوستانی که به وبلاگم سر زدند و جویای احوال شدند من خوبم و به نسبت مصروفیت های زیادی نتوانستم در وبلاگ بنویسم.

اما در مورد عنوان مطلب:

۱- در دو سال اخیر فعالیت های مدنی سمبولیک در اعتراض به کمکاری های حکومت و کارهای پوچ آنها در ولایت بامیان از طرف فعالین مدنی انجام گرفته است که به نظر من حرکت هایی هستند در خور، منطقي،بجا و دموكراتيك.

۲- اما اين حركت ها بايد در جوامع مدني و دموكراتيك انجام شود و در افغانستان زور مدار و در كشوري كه از هر لحاظ انارشي در آن حكمفرماست و هيچ گوش شنوا و چشم بينايي وجود ندارد و كسي به چنين اعمال مدني وقعي نمي نهند ديگر انجام آن چه سودي دارد؟

۳- در كشوري كه همه چيز در زور و زر تفسير ميشود و به عذر و زاري توجه نميشود و تعصب كور قبيلوي حكمفرما بوده و مسولين نه روحيه انتقاد پذيري دارند و نه از حركت مدني چيزي ميدانند انجام فعاليت هاي مدني به اين خاطر وقت تلف كردن است كه نتيجه ي دلخواه و مثبت در پي ندارد و گوش كسي به اين حرفها بدهكار نيست.

۴- وقتي نتوانيم با اعمال مدني تغييراتي مثبت و دلخواه ايجاد كرده و به اهداف اصلاح گرانه دست يابيم ديگر انجام آن بي فايده خواهد بود. در حاليكه نفس حركت هاي مدني خوب و پسنديده است ولي وقتي به آن بها داده نشود و توجه نشود، حركت هاي مدني نيز "آب در هاون كوبيدن است."

طنزی از بابه محسنی

اسماعیل باچه خور باچه مرده

 در رابطه به بی برقی بامیان:

منظور از اسماعیل "اسماعیل خان" وزیر انرژی و آب است.

 

تار دوستی که باریکه خدایا

شیولو،برلوی مو تاریکه خدایا

یک چیزه برق موگه ده ملک مردم

از روشنی ازو مو مندیم ماروم

اسماعیل باچه خورباچه مرده

کدام روز خدا بیه بموره

مگم روشنی شوه بامیون از مو

برکت بوفته ده خرمون از مو

وقره اسماعیل کوره خدایا

یا که از دل خو ناجوره خدایا

سرچوک مو الکین کته یه

اسماعیل کم سیال و خلخنده یه

قربون الکین که نخره موکونه

ده سر چوک، خوب جلوه موکونه

 
  BLOGFA.COM